کد مطلب:12337
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:2
ولايت فقيه براي تودههاي جاهل آمده است; براي بشر متمدن و جامعة مدني و انسانهاي متفكر، انديشمند و روشنفكر، پذيرفتن ولايت فقيه يعني قبول صغرويت، جهالت، حقارت و ناتواني در تشخيص خوب و بد و امورات زندگي و قبول سرپرستي يك اسلامشناس ميباشد. ولايت فقيه و مرجع تقليد هر دو از يك جنسند; تقليد از آخوندهاي كهنسال كه به احتمال قوي اكثراً به نوعي دچار زوال عقلي نيز ميشوند، يك ظلم فاحش بر بشريت متمدن است. تقليد يك جامعه شناس از يك آدم قديمي چه معنايي دارد؟ و آن وقت هر كس كه از اين آدمها تقليد نكند، اعمالش پذيرفته نميشود و مورد قهر و غضب خداوند قرار ميگيرد؟ آيا مسخرهتر از اين نظريه مسئلهاي وجود دارد؟
اگر اين جامعهشناس به درد دندان گرفتار شود، به دندان پزشك مراجعه نميكند؟ آيا اگر بخواهد براي خود خانهاي بسازد، خود دست به كار ميشود يا به سراغ مهندس و معمار و بنا ميرود؟ اگر پزشك براي او نسخهاي بپيچد، آيا او تقليد نميكند و به دستورهاي او عمل نمينمايد؟ وضع اودر مورد مسائل ديني نيز چنين است. پزشك روانشناس، جامعهشناس و يا هر كس ديگري كه در مسائل اسلامي تخصص ندارد، بايد در مسائل اسلامي به متخصص آن مراجعه نمايد و اين بديهي و عقلاني است; بنابراين، در تقليد هيچ بار منفي براي مقلد وجود ندارد; زيرا جاهل در اين جا به معناي جاهل نسبي و كسي است كه در مسائل شرعي، مجتهد و كارشناس نيست، گرچه خودش در مسائل ديگري متخصص و كارشناس باشد، و يا حتي در مسائل فقهي از آگاهي نسبتاً خوبي برخوردار باشد. خود مجتهدان نيز در مسائل ديگر به متخصص رجوع ميكنند و اين را از باب رجوع جاهل به عالم و اهل خبره ميدانند. نمونة بارز آن حضرت امام خميني بود كه پزشك معالج ايشان گفت: تا به حال كسي را نديدهام كه اين قدر در درمان مطيع پزشك باشد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.